در «اتاق فرار» چه ميگذرد؟
روزنامه شهروند: نقش ديروز كوچههاي تنگ و زمينهاي خاكي و توپهاي پلاستيكي حالا قرار است به ساختمانهايي مخوف و مرموز سپرده شود؛ زمين بازي تغيير كرده و خلاقيتي كه ۱۲ سال پيش در ژاپن پا گرفته حالا ۴ سالي است كه به ايران رسيده و در شهرهاي بزرگ درحال جان گرفتن است.
«اتاق فرار» البته نسبت به سالهاي اوليه جانگرفتنش توسعه پيدا كرده و اين روزها متناسب با هرسليقهاي ميتوان نمونهاي از اين بازي را يافت. اگر روزگاري در ذهن و رويا، خود را در نقشهاي اصلي فيلمهاي معروف تصور كردهايد، حالا ميتوانيد در موقعيتهاي مشابه و به همراه دوستان يا خانواده خود، بازيگران اصلي چنين موقعيتهايي باشيد.
اتاقهاي فرار با لوكيشنهاي متفاوت و ژانرهاي مختلف اين روزها در تهران و كلانشهرهاي ايران پرمخاطب است و به نظر ميآيد در ماههاي آينده اين بازي تازه، سر از ديگر نقاط ايران هم درخواهد آورد.
ماجرا چيست و در اتاقهاي فرار چه ميگذرد؟
آنچه اينروزها به نام اتاق فرار يا اسكيپ روم (Escape Room) شناخته ميشود، ريشه در ايده «تاكائو كاتو» ژاپني دارد؛ فردي ۳۰ ساله كه درسال ۲۰۰۷ براي نخستين بار بازي تازهاي را پايهريزي كرد. ايده كاتو نزديك به چهارسال تنها در ژاپن عملي ميشد تا اينكه درسال ۲۰۱۱ اين بازي به كشورهاي همفرهنگ و پرارتباط با ژاپن كشيده و پايش در اينسال به سنگاپور باز شد.
اتاق معما گامبهگام گسترش يافت و براساس آمار موجود تاسال ۲۰۱۵، ۵۰ نوع از آن به وجود آمد. در همين سالها البته بازيهاي مشابهي در اروپا و استراليا هم شكل گرفت كه البته سازندگان در چندين مورد اعلام كردند كه از اتاق فرارهاي ژاپن بيخبر بودهاند. علاوهبراين، درسال ۲۰۱۲ يك استاد فيزيك سوييسي بازي فرار علمي براي دانشآموزانش طراحي كرد كه بعدها به نام اتاقهاي ماجراجويي به عموم مردم در ۲۰ كشور ارايه شد.
اتاقهاي ماجراجويي شامل پازلهاي علمي بودند و سناريوهاي متفاوتي داشتند. اطلاعات موجود در پايگاههاي خبري طراحان چنين بازيهايي ميگويد كه در سپتامبر ۲۰۱۷ بيش از ۸ هزار اتاق فرار در سراسر دنيا وجود داشت و روند افزايش آنها ادامه دارد.
اما دراين اتاقها چه ميگذرد؟ بهطور خلاصه روند به اين صورت است كه افرادي به صورت گروهي وارد لوكيشنهاي مختلف، از خودرو تا كشتي و ساختمانهاي مختلف ميشوند و در زماني مشخص بايد راهي براي رهايي پيدا كنند. اين ايده البته در سالهاي گذشته توسعه پيدا كرده و در برخي موارد فضاهايي شبيه به لوكيشن فيلمهاي هيجاني و ترسناك معروف هم شكل گرفته است.
سناريو البته بسيار متفاوت است؛ بهعنوان مثال ممكن است شما وارد رستوراني شويد و انتظارتان براي غذا به ترس از مرگ تبديل شود كه مجبور شويد راهي براي گريز از دام طراحيشده پيدا كنيد.
سازندگان اتاقهاي فرار ايراني چه ميگويند؟
ما چندين اتاق فرار داريم كه دو نوع اتاق فرار محبوب آن؛ ماشين كه كارناوال مرگ است و اژدهاي سرخ است كه يك ساعت و نيم طول ميكشد، ۶ تا ۱۷ نفر ظرفيت دارد و معماي هيجاني است.
براساس گفتههاي مدير يكي از مراكز بازي اتاق فرار در تهران، بازي كارناوال مرگ مناسب افرادي با سن ۱۵سال به بالا است، اما اگر جثه يك نفر بزرگتر باشد ۱۳سال به بالا هم ميتوانند دراين بازي شركت كنند.
او ميگويد: «بازي دوم ۱۷سال به بالا ميخواهد كه البته بايد بزرگتر هم همراه داشته باشند. بچه هم ميتواند باشد به شرطي كه فرد بزرگتري هم همراهش باشد، چون بازي ترسناك نيست و بيشتر هيجاني است.» او ميگويد در مجموع اين بازي ترسناك نيست و محدوديت سني هم ندارد، اما بهتر است كه كودكان به تنهايي وارد نشوند و در گروه آنها بايد افراد ۱۵ سال به بالا هم حضور داشته باشند.
علاوهبراين، در پايگاه خبري اين مركز بازي درباره كارناوال مرگ آمده است: «اين بازي نخستين و تنها «ماشين فرار» ايران است كه خبر انفجار چندين خودرو در نقاط مختلف شهر تهران به گوش ميرسد و سرنشينهاي هيچ يك از خودروها جان…»
بازي دوم يا اژدهاي سرخ هم به اين صورت توضيح داده شد: «متفاوتترين بازي محيطي ايران بازي اژدهاي سرخ تركيبي از بازي اتاق فرار و بازي محيطي است و براي برنده شدن در آن بيشتر از هر چيز به همكاري تيمي نياز داريد و محيط بازي آن كل…» براساس گفتههاي اين مدير مركز اتاق بازي، تيمهاي هر بازي ميتواند بين ۴ تا ۶ نفر باشد كه البته در نوع ديگري از بازيها حتي ممكن است اعضاي گروه به ۱۷ نفر هم برسد.
شام آخر
يك نوع ديگر از اين بازي به «شام آخر» معروف است كه البته اين نامها به تفاوت ايجاد شده در سناريو برميگردد. مدير يكي از طراحان بازي شام آخر هم به «شهروند» ميگويد كه اين بازي از دلهرهآورترين مدلهاي اتاق فرار است.
«اين بازي بهگونهاي طراحي شده كه در حدود يك ساعت و نيم مسابقه، بازيگر تصور بازي را از ذهن خارج ميكند و طراحي بهگونهاي است كه او گمان ميكند در فضايي واقعي قرار گرفته و حالا بايد راهي براي نجات جان خود پيدا كند.»
علاوه بر اين، در توضيح اين بازي و در پايگاه خبري اين مركز سرگرمي آمده است: «اتاق فرار شام آخر، يكي از دلهرهآورترين و سختترين اسكيپرومهاي محبوب تهران است.
داستان بازي به اينصورت است كه شما با دوستان به رستوراني ميرويد براي صرف غذا كه ناگهان با قفلشدن درها روبهرو ميشويد و اينجاست كه متوجه ميشويد اشتباه بزرگي را مرتكب شدهايد! غذا را سفارش ميدهيد و ميبينيد سفارش بهطور مشكوكي طول كشيده است! ميخواهيد رستوران را ترك كنيد، ولي درها قفل است و هيچ راه فراري نداريد.
درست در همان لحظه با صاحب رستوران مواجه ميشويد كه يك قاتل رواني است. شما بايد با زمان محدودي كه به خودي خود استرس بازي را دوچندان ميكند، سعي كنيد با هوش و ابتكار، دوستانتان را از دست قاتل خونخوار نجات دهيد. هيجان بازي با صداگذاري حرفهاي و ترسناك و دكوراسيون جالب بيشتر هم ميشود.
بيشتر معماهاي اين اتاق فرار تهران در سطح حرفهاي طراحي شده است. پس اگر تاكنون تجربهاي در اينگونه بازيها نداشتهايد، ممكن است اين بازي براي شما كمي وقتگير باشد.» مشابه اين توضيحات را ميتوان درباره ديگر بازيها هم نوشت كه سناريو آنها با فكر و ايده گروهي چندنفره ايجاد شده است.
روايتهايي از تجربه اتاق فرار
«سياوش» همين چند روز پيش به همراه خانوادهاش به يكي از مراكز بازي اتاق فرار مراجعه كرده و از اين تجربه راضي است. او ۲۲ ساله است و ميگويد كه اين نوع بازي به هيچوجه براي كودكان مناسب نيست: «ما جمعي خانوادگي بوديم و دو بچه ۱۱ و ۱۳ ساله هم همراه ما بودند. اين كار اشتباه بود، چون ما مدام حواسمان به آنها بود و يكي دو بار هم اصلا حالشان بد شد.
به ما گفتند كه بچهها هم ميتوانند باشند، اما بهنظرم براي اينكه مشتري از دست ندهند، اين را ميگويند.»
اتاق بازي آنطور كه سياوش ميگويد، مركزي كه آنها براي بازي به آنجا رفتند، قديمي و شناختهشده است و نوع بازيهايي هم كه ارايه ميكند بيشتر هيجاني است: «خيليها وقتي اسم اتاق فرار ميآيد، ذهنشان به سمت ترس ميرود، اما اينطور نيست و فكر كنم اصلا اغلب مراكز به سمت سينماييكردن و هيجان و خلاقيت پيش رفتهاند تا ترس.
روند بازي ما به اينصورت بود كه براي گردش به روستايي باستاني رفته بوديم، اما در ساختماني قديمي گير افتاديم. هر لحظه ممكن بود ديوارهاي اين ساختمان فرو بريزد يا مثلا بعضي بچهها از اينكه روح يا جني در خانه پيدا شود، ترس داشتند. بازي اصلا ترسناك نبود، اما، چون ساختمان و لوكيشن قديمي بود، ذهنشان به اين سمت رفت.»
او درباره راههاي فرار اين بازي هم ميگويد: «در نهايت ما بايد بهصورتي از اين ساختمان قديمي رها ميشديم. كار بايد گروهي باشد و افراد هرچقدر خلاقتر باشند، زودتر ميتوانند به نتيجه برسند و از بازي لذت ببرند. پيشنهاد ميدهم كه اين بازي با دوستان تجربه شود، نه خانواده.
در طول بازي كه ۹۰ دقيقه بود، هر كسي سرنخي براي آزادي پيدا ميكرد كه خوب هم طراحي شده بود. ما دقيقه ۸۰ بود كه راه را پيدا كرديم، ولي به نظرم اگر بار دوم اينگونه بازيها را تجربه كنيم، زودتر ميتوانيم به نتيجه برسيم. البته سناريوي هر بازي متفاوت است، ولي روشهاي كار گروهي و يكبار تجربه ميتواند كمك كند.»
آنطور كه سياوش ميگويد، اين بازي به خودي خود قابل ارزشگذاري نيست: «هم ميتواند جالب و مفيد باشد و هم مثلا آسيب روحي و رواني ايجاد كند. ايده خلاقانه است، اما اين به معناي اينكه همه مراكز بهدرستي سناريو طراحي كنند، نيست.
بين دوستان شنيدهام كه مراكزي بازي را بهصورت پيچيده و ترسناك با موزيك مناسب وحشت درآوردهاند. اين شكلي هم هست و شيوه درست و مناسب در جمعهاي سالم هم وجود دارد.»
برچسب: ،
ادامه مطلب